براي عضويت در اينستاگرام (ذهن نو) كليك كنيد
آخرين تحقيقات علمي روانشناسي
سوالي داريد؟ با ما تماس بگيريد
تماس با برترين مشاوران از طريق تلفن ثابت در سراسر كشور از 8 صبح الي 12 شب حتي ايام تعطيل
سراسر كشور :9099070354
مشاوره روانشانسي ذهن نو مركز مشاوره ذهن نو برترين مركز مشاوره روانشناسي در زمينه هاي مختلف روانشناسي از جمله مشاوره خانواده، ازدواج، كودك، طلاق، خيانت، نوجوان، بلوغ، جنسي و سكس تراپي ، ترك اعتياد، اختلات رواني و شخصيت و ... مي باشد.
|
يكي از موضوعات مهم در حوزه مديريت و روانشناسي، خطاهاي شناختي يا Cognitive Errors ميباشد. در كتابهاي تصميمگيري نيز بحث خطاهاي شناختي، قسمت عمدهاي را به خود اختصاص داده است. بيشتر خطاهاي شناختي با گذشت زمان و در طول ساليان دراز زندگي انسان در روي كره زمين، در مغز انسان شكل ميگيرند. وقتي ما ميخواهيم در مورد رويدادي قضاوت، و آن را تحليل و تفسير كنيم، اين خطاها مانع ارزيابي درست ما از موضوع ميشوند. در نتيجه نميتوانيم بهترين تصميم را بگيريم. البته خطاهاي شناختي هميشه مضر نيستند. گاهي به بقاء ما و تسريع در تصميمگيري و عملكرد بهتر مغز منجر ميشوند. ولي در عين حال موجب ميشوند ضررهايي را متحمل شويم. اگر شما هم حس ميكنيد دچار خطاي شناختي هستيد، اين مطلب به شما كمك ميكند تا با انواع خطاهاي شناختي و راه رفع آن آشنا شويد. براي دريافت مشاوره فردي در اين زمينه كليك كنيد. منبع: خطاهاي شناختي خطاي شناختي چيستحالتي كه در آن ذهن، فرد را به چيزي كه درست نيست وا ميدارد. غالبا موجب تقويت افكار و هيجانات منفي ميشود. در خطاي شناختي هنگام برخورد با يك موضوع، راجب آن به خودمان چيزهايي ميگوييم كه به نظر خودمان منطقي است ولي در نهايت با اين افكار احساس بدي نسبت به خود خواهيم داشت. مثلا وقتي به خودتان بگوييد : ” من موقع شروع يك كار جديد هميشه با شكست مواجه ميشوم، پس من مدام در كارها شكست ميخورم ” تفكر سياه و سفيد را بكار بردهايد. يعني همه چيز را به شكل مطلق ميبيند: اگر يك بار شكست خورديد فكر ميكنيد هميشه همينگونه خواهد شد. اگر به دنبال اين تفكر مطلق باز هم جمله ” من يك بازنده كامل ميباشم ” را اضافه كنيد، ديگر موضوع را بيش از اندازه تعميم دادهايد. شما اينجا خطاي شناختي در يك كار را به كل شخصيت و هويت خودتان تعميم دادهايد. انواع خطاهاي شناختيانواع مختلفي خطاي شناختي وجود دارد كه در دو دستۀ تحريف شناختي و سوگيري شناختي قابل بررسي ميباشد. الف: تحريف شناختيحالتي كه در آن فرد واقعيات را به گونهاي ديگر درك ميكند و به دستور مغز چيزي را باور دارد كه حقيقت ندارد، تحريف شناختي رخ داده است. اين نوع ادراك با هدف محافظت از فرد در مقابل افكار و احساسات منفي پيش ميآيد. در خطاهاي شناختي تحريفي قوانين و فرضياتي در ذهن شكل ميگيرند و فرد در زندگي هميشه در پي اثبات و و تأييد اين قوانين است. حتي اگر با موارد خلاف آن روبرو شود، باز هم از قوانين ذهنش تخطي نميكند. زيرا در طبيعت انسان، قبول موارد غير قابل پيشبيني سخت است و ميل دارد از فرضيات پيشين خودش پيروي كند. تحريفات شناختي انواعي دارد كه مهمترين آنها را در زير آوردهايم. _ تفكر همه يا هيچ، خطاي تحريفي شناختيهمانطور كه از نامش پيداست فرد در هر موقعيتي، فقط يكي از دو حالت از دو سر طيف را ميپذيرد. بله يا خير، همه يا هيچ، يا اول يا آخر، پيروزي يا شكست، يا سياه يا سفيد. در اين افراد انعطاف فكري وجود ندارد و بيشتر در شخصيتهاي مرزي ديده ميشود. نمونه اين خطاي شناختي دانشجويي است كه هميشه نمره كامل در امتحانات ميگرفته و با گرفتن نمره 18خودش را شكست خورده ميبيند. _ تعميم دادن | خطاهاي شناختيدر تعميم، فرد موضوع مربوط به يك موقعيت را به همه موقعيتها بسط ميدهد. وقتي چيزي يك بار اتفاق افتاد فكر ميكند هميشه اتفاق خواهد افتاد. مثلا اگر يك بار از خوردن غذايي مسموم شود، براي هميشه از آن غذا پرهيز ميكند. _ نتيجه گيري سريعگاهي اوقات فرد بدون هيچ دليلي، نتيجه خاصي از يك موضوع ميگيرد كه در نظر خودش كاملا درست است. بدون شواهد لازم، افكاري منفي راجب يك اتفاق دارد و بر اساس آن تفكر نيز حصول نتايج بد را قطعي ميداند. در اين حالت فرد دو نوع اشتباه دارد؛ ذهنخواني و پيشگويي. در ذهنخواني فرد بي هيچ دليلي، نتيجهگيريهاي منفي راجب علتهاي رفتار ديگران دارد. احساس ميكند اطرافيان پيوسته مشغول قضاوت كردن او ميباشند. مثلا اگر كسي به او سلام نكند، به اشتباه گمان ميكند او از دستش ناراحت است. گاهي هم راجب همه چيز پيشگويي ميكنند و منتظر اتفاقات ناگوارند. مثلا ميگويد: من ميدانم مريضيام هيچ وقت خوب نمي شود. _ فاجعه انگاريهميشه منتظر است اتفاق بدي بيفتد و يا فكر مي كند يك كاري حتما پيامد بدي دارد. گاهي يك اتفاق را بيجهت بزرگ يا توانايي خودش را كوچك ميكند. مثلا ميگويد من اگر مريض شوم ميميرم و حتما نخواهم تونانست با بيماري مقابله كنم. _ شخصي كردنهمه چيز را به خودش ربط ميدهد يا اينكه خودش را با اطرافيان مقايسه ميكند. اگر در جمعي باشد و همه مشغول صحبت هستند، فكر ميكند كه درمورد او حرف ميزنند. توانايي بقيه را كاملا نامربوط با خود مقايسه ميكند. _ سفسطه كنترلفكر ميكند كسي از بيرون او را كنترل ميكند و خودش را فاقد اختيار و قرباني سرنوشت ميداند. از سويي هم فكر ميكند مقصر هر چيزي اوست. مثلا اشتباه تحصيلي را از روي اجبار ميداند كه خود كنترلي بر آن نداشته است. يا رفتار خودش را دليل ناراحتي ديگران ميداند كه بر احساس آنها اثر گذاشته است. _ سفسطه انصافدر مورد برخي وقايعي كه همه آن را يك اتفاق ساده روزمره ميدانند، نظر فرد اختلال شناختي اين است كه اين اتفاق دور از انصاف است. _ بايدهاطبيعي است كه هر فردي در زندگي براي خود بايدها و نبايدهاي دارد. ولي اين بايدها زماني كه فرد فكر كند همه بايد طبق بايدهاي او عمل كنند، تبديل به خطاي شناختي ميشوند. طوري كه اگر ديگران بايدهاي او را رعايت نكنند، خشمگين و ناراحت ميشود. اين فرد انعطافپذيري ندارد و سرسختانه از اصول و بايدهايش پيروي ميكند و با ترك آن احساس گناه ميكند. _ استدلال احساسي | خطاهاي شناختيدر اين خطا فرد باور دارد كه هر چه احساس كند، واقعيت دارد. و احساسي كه نسبت به چيزي دارد را براي همه و به صورت كلي ميبيند. مثلا اگر در يك كاري احساس كسل شدن به او دست دهد، تصور ميكند آن كار كلا براي همه كسلكننده ميباشد. اين خطا بويژه اگر در مورد احساسات منفي باشد پيامدهاي بدي براي فرد خواهد داشت. _ برچسب زنيفرد با ديدن يك ويژگي منفي در خود يا شخصي، بطور كلي به او يا خود برچسبهاي منفي ميزند. با ديدن كمي ناراحتي در فردي او را افسرده مينامد. گاهي داشتن تفسير غلط از يك اتفاق نيز ميتواند برچسبزني باشد. براي مثال وقتي به جاي گفتن فرستادن كودك به مهد، جمله «كودك را در دستان افراد غريبه و غير قابل اعتماد رها ميكنند» را بكار مي برد. ب: سوگيري شناختيذهن و مغز ما در مورد مسائل مختلف باورهايي دارد كه به تصميمگيري ما در مورد آن مسأله جهت ميدهد. اين سوگيري باعث ميشود فرد سريع تصميم بگيرد ولي دقت تصميمگيري را كم ميكند. شكلگيري اين سوگيريها از دوران كودكي آغاز ميشود و در بزرگسالي هم همراه فرد ميماند. مثلا تجربه آزار جنسي در كودكي باعث شكلگيري باور بياعتمادي در فرد ميشود. طوري كه حتي در بزرگسالي نميتواند به كسي اعتماد كند. انواع سوگيريهاي شناختي عبارتند از: * تأييد خود | خطاهاي شناختيمعمولا كسي دوست ندارد نظر خود در مورد چيزي را تغيير دهد و اشتباه بودن عقايدش را بپذيرد. زيرا بازسازي و تغيير نظام عقايد فرد سخت است. اين ويژگي در خطاي شناختي شديدتر است و فرد عقايد ديگران را به شدت رد ميكند، تا جايي كه ديگران او را از خود راضي و خودشيفته ميدانند. * تمركز بر اطلاعات در دسترسمعمولا فرد موقع تصميمگيري، از اطلاعات از قبل موجود در ذهنش كمك ميگيرد. ممكن است در يك موقعيت جديد، آن را با يك وضعيت مشابه قبلي همانند بداند و بر اساس آن تصميم بگيرد. و چون شرايط پيچيدهتر و خطرناكتر بيشتر در ذهن ميمانند، احتمال همانندسازي با آنها نيز بيشتر ميشود. مثلا با شنيدن صداي مهيب ذهنش فورا آن را به انفجار ربط ميدهد تا افتادن چيزي برزمين. * اثر هالهايديدگاه كلي فرد نسبت به كسي يا چيزي را اولين برخوردش با آن تعيين ميكند. اگر كسي كه در اولين برخوردش بسيار مهربان و متشخصانه رفتار كند، در ديدارهاي بعدي حتي اگر رفتاري غير اجتماعي از او سر بزند، به عنوان فردي بد و ناخوشايند شناخته نميشود. اثر هالهاي در مورد اشخاص، موقعيت و يا يك عادت نيز صدق ميكند. علت خطاهاي شناختيروانشناسان علل اصلي شكلگيري خطاهاي شناختي را فرايند تكامل انسان و فعاليتهاي مغز ميدانند. فرايند تكاملينوزاد آدمي در بدو تولد هيچ ذهنيتي از خود، دنيا و اطرافيانش ندارد. كم كم در دوران رشد و تكاملش، بر اساس نحوه برخورد والدين و محيط زندگياش فرضيات و قوانيني راجب زندگي و محيط در ذهنش شكل ميگيرد. سپس بر اساس همين فرضيات در طول زندگي خود اتفاقات و افراد را تفسير و قضاوت ميكند. ولي گاهي بسياري از اين فرضياتي كه تحت تاثير محيط زندگي و رفتار والدين كسب كرده است، غير عقلاني و نادرست ميباشند و ممكن است تبديل به مشكل شوند. براي مثال والديني كه هميشه از كودك رفتاري بي عيب و نقص انتظار دارند و در صورت ارتكاب خطا فورا او را سرزنش ميكنند. اين كودك در بزرگسالي انتظار مشابهي از خود دارد كه هيچ خطايي نكند، و با مشاهده كوچكترين نقص و اشتباه در خود احساس نالايقي ميكند. اين تفكر يك نوع خطاي شناختي است كه عزت نفس را در فرد از بين ميبرد. مغزهمچنين رابطهاي دو سويه بين خطاهاي شناختي و مغز وجود دارد. يعني مغز بر خطاهاي شناختي اثرگذار است و خطاهاي شناختي هم، اتصالاتي را در سيناپسهاي مغزي شكل ميدهند .براي مثال فردي كه خطاي شناختي پيشبيني دارد، هميشه در حال ايجاد سيناپسهاي منفي جديد در مغز ميباشد. او در برخورد با اشخاص يا موقعيت جديد بدليل تفكرات منفي قبلش، از چند ساعت قبل دچار اضطراب و خشم ميشود و به پيامدهاي منفي آن فكر ميكند. به دنبال اين افكار نادرست كه از خطاي شناختي پيشبيني ناشي شده است، مغز در حالت هشدار و خطر قرار ميگيرد و فرمان كاركرد بالاي سيستم سمپاتيك را صادر مينمايد. سپس سيستم سمپاتيك نيز به نوبه خود افكار منفي و اضطراب را تقويت ميكند و دوباره خطاي شناختي قوت ميگيرد. براي آشنايي با روش هاي غلبه بر افكار منفي كليك كنيد. درمان خطاهاي شناختي (اصلاح افكار اتوماتيك)خطاهاي شناختي را ميتوان با درمان شناختي رفتاري و ساير درمان هاي روانشناختي از بين برد. ابتدا فرد بايد نسبت به خطاهايش آگاهي داشته باشد و آنها را شناسايي كند. سپس به آنها پاسخ مناسب دهد و رد كند. اگر اين تحريفات مرتبا رد شوند، كم كم محو ميشوند و تفكري متعادل و منطقيتر جايگزين آنها خواهد شد. 1- شناسايي خطاهاي شناختياگر ميخواهيد خطاهاي شناختي را اصلاح كنيد، اول بايد بدانيد كه شما هنگام وقوع خطا نميدانيد كه داريد مرتكب خطاي شناختي ميشويد. بلكه بعد از دقت و تفكر زياد راجب آن رفتار متوجه خطا ميشويد. يعني از ابتدا آن را نميشناسيد. براي شناخت اين خطاهاي شناختي يا افكار اتوماتيك، شما بايد هر موقع كه احساسهاي منفي مانند غم، اضطراب، نارضايتي و … داشتيد، فكر كنيد كه الان و يا قبل از ايجاد اين احساس خاص، در ذهنتان چه افكاري وجود داشت؟ به چه خاطرهاي فكر ميكرديد؟ آن موقعيت چه معنايي برايم داشت؟ 2- به چالش كشيدن خطاهاي شناختيبا سوالات زير ميتوانيد خطاهاي شناختي (افكار اتوماتيك) را به چالش بكشد. براي درستي يا نادستي اين تفكرم چه دلايل و شواهدي دارم؟ اگر ديگران اينگونه فكر ميكردند، چه ميگفتم؟ اگر فكر من درست باشد، آيا نتيجه بد مورد انتظارم را خواهد داشت؟ آيا هيچ كاري براي حل آن نمي توانم انجام دهم؟ محاسن و معايب اين طرز تفكر من چيست؟ البته بايد توجه كرد كه اولاً فردي كه اين نوع خطاهاي شناختي را دارد، شواهد منفي، بيشتر و راحتتر از شواهد مثبت به ذهنش ميآيد و ثانياً فرد در اكثر مواقع شواهد مثبت يا خنثي را هم بهعنوان شواهد منفي درك ميكند. در اين شرايط ميتوانيد از فرد ديگري كه به او اعتماد داريد يا از مشاوران روانشناسي كمك بخواهيد و موضوع را از ديدگاه آنها بررسي كنيد. سخن آخرگفتيم كه خطاهاي شناختي، روشهاي فكري معمولا نادرست و منفي ميباشند و انواع تحريف آنها در طول دوران زندگي و تحت تاثير اتفاقات مخرب زندگي شكل ميگيرند. اگر شما هم دچار اين تحريفات شناختي هستيد و ميخواهيد از دست آن رها شويد، توصيه ميكنيم تحت درمان شناختي رفتاري دريافت قرار گيريد. زيرا اين روش درمان در شناسايي انواع خطاهاي شناختي و آموزش دادن تفكر منطقي و درست در بسياري از افراد، نتايج مثبت زيادي داشته است. خطاهاي شناختي احتمال ابتلا به افسردگي را هم بيشتر ميكنند، پس بهتر است هر چه زودتر به دنبال درمان آن باشيد. براي دريافت مشاوره در زمينه خطاهاي شناختي مي توانيد در هر زمان از روز براي مشاوره تلفني با برترين متخصصان در مركز مشاوره روانشناسي ذهن نو از طريق شماره 02191002360 تماس بگيريد.
امتیاز:
بازدید: 0
|
|
[قالب وبلاگ : سایت آریا] [Weblog Themes By : sitearia.ir] |